گزارش ماوی ازجلسه هیات عمومی دیوان عالی کشور-ابطال قسامه و اثبات قتل عمد-بخش اول
طبق این پرونده متهم به قتل همسر، درشعبه اول دادگاه عمومی بیله سوار از اتهام قتل عمد تبرئه وموضوع بعنوان خودکشی و خودسوزی همسر اعلام میگردد؛این درحالیست که اقاریر متهم، سوابق ،شواهد و قرائن موجود در پرونده برخلاف رای وانمود میکند...
شرح پرونده
موضوع: قتل عمدی همسر (پرونده اصراری کیفری)
(نشست هیئت عمومی دیوان عالی کشور موضوع پرونده اصراری کیفری ردیف87/21 مورخ22 اردیبهشت 88)
طرح پرونده اصراری کیفری ردیف 87/21: درخصوص اتهام محمد-ب به اتهام قتل عمدی همسرش رقیبه- ص از طریق آتش زدن وی.
به گزارش سرویس رای ماوی طبق این پرونده متهم به قتل همسر، درشعبه اول دادگاه عمومی بیله سوار از اتهام قتل عمد تبرئه وموضوع بعنوان خودکشی و خودسوزی همسر اعلام میگردد؛این درحالیست که اقاریر متهم، سوابق ،شواهد و قرائن موجود در پرونده برخلاف رای وانمود میکند.این پرونده ، با اعتراض و تجدیدنظرخواهی اولیای دم مقتوله به شعبه چهل ودوم دیوان عالی کشور ارسال و قضات این شعبه اعتراض شکات را وارد تشخیص داده و النهایه با طرح این پرونده در هیئت عمومی دیوان عالی ، با رای اکثریت قضات ضمن رد قسامه ؛این ماجرا قتل عمد تشخیص داده شده و متهم به قصاص محکوم می گردد.
گزارش این پرونده در این شماره و نظرات قضات دیوان عالی و دادستان کل در شماره آتی منتشر می شود.
خلاصه جریان پرونده
حسب محتویات پروندههای پیوست و با توجه به گزارش شماره ... مورخ 17 مهر 1381 کلانتری 11 تبریز در ساعت 12 همان روز، شخصی به نام نعمت- ص در کلانتری اظهار داشته خواهرش به نام رقیبه- ص بر اثر سوختگی در منزل به بیمارستان سینا منتقل شده و در آنجا فوت کرده است. حسب صورتجلسه گزارش معاینه جسد در تاریخ 17 مهر 1381 ساعت 14 در سالن تشریح مرکز پزشکی قانونی استان آذربایجان شرقی از جسد خانمی 27 ساله به نام رقیبه- ص متولد 1354 با اعلام تاریخ فوت 16 مهر 1381 معاینه به عمل آمده و پس از شرح معاینه علت فوت سوختگی صددرصد بدن و سوختگی استنشاقی عوارض آن تعیین شده و جواز دفن به نام وی صادر گردیده است. والدین متوفا به شرح 3 صفحه شکایت تقدیمی به شعبه دوم دادگاه عمومی بیلهسوار اعلام داشتهاند در پرونده کلاسه 569- 2/81 عـمـومـی مـسـئـلـه قتل فرزند مظلوم ما مطرح است که به طور ناجوانمردانه در اثر به آتش کشیده شدن خانه به وسیله شوهرش( محمد- ب) و بستن در از پشت که نتواند مقتول به جایی فرار کند و خود را نجات دهد، به قتل رسیده و ... تقاضای رسیدگی و صدور حکم بر محکومیت متهم به قصاص نفس که تنها خواسته اولیای دم میباشد، خواستار گردیدهاند.
حسب فتوکپی برگ بازجویی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران، رقیبه- ص فرزند غلام 25 ساله کارمند... بیلهسوار اعلام داشته: <من با شوهرم به نام محمد-ب خیلی وقت است که درگیری دارم و همیشه مرا مورد اذیت و کتککاری قرار داده و میخواستم به دلیل داشتن اختلاف با شوهرم چندین بار خانه را ترک نموده و به خانه پدرم بروم.
چند مدت پیش فهمیدم شوهرم با یک دختر رابطه دارد. به همین دلیل مرا اذیت و تهدید میکرد. بالاخره در تاریخ 11 مهر 1381 ساعت 13 شوهرم با همان دختر در حال گفتوگو بود که من اعتراض کردم و او مرا کتک زد و گفت، حتماً زن میگیرم و تو را طلاق میدهم. در همین حین مرا به داخل اتاقی برد که قبلاً در آن نفت ریخته بود و در را از پشت بست و کبریت را داخل اتاق انداخت. من آتش گرفتم. هرچه تلاش کردم نتوانستم در را از داخل باز کنم.
بالاخره از پنجره که دارای توری بود، خود را به بیرون انداختم. در داخل حیاط این طرف و آن طرف میرفتم که برادر شوهرم از داخل ... مرا به بیمارستان بیلهسوار انتقال داد و از آنجا به بیمارستان فاطمی اردبیل منتقل نمود. من تنها از شوهرم شکایت دارم و اگربلایی بر سر من آید، فقط از او شاکی هستم... با توجه به این که انگشتم سوخته؛ ولی باز هم انگشت میزنم....> در فتوکپی مذکور مهر مرکز آموزشی و درمانی دکتر فاطمی بخش سوختگی نیز به نظر میرسد.
سیر پرونده در دادگاه عمومی
به منظور رسیدگی به موضوع، پرونده در تاریخ 9 آبان 1381 به شعبه دوم دادگاه عمومی بیلهسوار ارجاع شد. شعبه مذکور طی شماره ... مورخ 5 بهمن 1381 عمومی به دادگستری کل استان آذربایجان شرقی نیابت قضایی داد که ... در پرونده کلاسه ... عمومی این شعبه موضوع شکایت اولیای دم متوفا رقیبه- ص علیه شوهرش به نام محمد- ب دایر بر سوزاندن آن مرحوم که منجر به فوت وی شده، متوفا از تاریخ 13 تا 17 مهر 1381 در بیمارستان سینای تبریز بستری بوده، چون با شکایت متوفا و ارجـاع پرونده به شعبه سوم آن دادگستری ماموری از کلانتری 11 تبریز به نام استوار یکم باغبان در بیمارستان مذکور از آن مرحوم بازجویی کرده و در ضمن صورتجلسه مورخ 13 مهر 1381 را با امضای 2 نفر دیگر به علاوه نعمت- ص تنظیم نموده ... مقرر فرمایند گواهان مذکور را ... احضار و پس از حضور، تحقیقات جامعی پیرامون جزئیات اظهارات متوفا و این که آیا
1-هنگام بستری بودن از سلامت عقلی برخوردار بوده؟
2-قادر به تکلم بوده؟
3-آیا احتمال دارد اظهارات متوفا ناشی از تلقین اطرافیان باشد؟ از آنان معمول و نتیجه را اعلام فرمایند...>
در تاریخ 12 مهر 1381 غلام- ص به دادگستری بیلهسوار اعلام شکایت کرده است:< دخترش که سوخته، همسر محمد- ب فرزند لازم بوده و نامبرده درصدد طلاق دادن دخترم بوده است که ... به تحریک مادر شوهر دخترم در ساعت 5/5 بعدازظهر متوجه شدیم که پسر به خانه قفل زده و دخترم را داخل خانه گذاشته و آتش زده است و بر اثر آتشدخترم کلاً سوخته ... تقاضای رسیدگی دارم.>
محمد-ب فرزند لازم 24 ساله در تاریخ 12 مهر 1381 اعلام داشته: <شکایت غلام- ص کذب محض است، مبنی بر اینکه بنده خانه جداگانه از پدر و مادرم دارم و هیچ ارتباطی به تحریک مادرم ندارد... بنده در اردبیل به عنوان کمک راننده اتوبوس کار میکردم و اختلاف ما نیز به همین دلیل بود که بنده در اردبیل کار نکنم. قبل از ازدواج نیز در آنجا کار میکردم و اگر همسرم نمیخواست در آنجا کار کنم، از اول با بنده ازدواج نمیکرد... درخصوص اینکه درحین آتشسوزی کجا بودم، بنده آن زمان در قبرستان برای فاتحهخوانی رفته بودم. در بازگشت به اتفاق داییام و رضا- و، به اینجانب گفته شد سریع به خانه برو که همسرت خود را آتش زده. وقتی به خانه رسیدم ، همسرم را سوار ماشین کرده بودند و من نیز سوار ماشین شده و به بیمارستان رفتم ... در آتشسوزی هیچ دخالتی نداشتم و علت آتشسوزی همسرم را نمیدانم.>
سرپرست پاسگاه انتظامی زرگر طی گزارش مورخ 17 مهر 1381 اعلام داشته: ....< همسر، ملاحسن- و، حاضر به دادن شهادت کتبی نبوده، از این رو به طور شفاهی اظهارداشته، با سروصدایی که بود، بیرون رفتم و مشاهده کردم، رقیبه-ص که به صورت لخت و تنها ... زیر شیر آب ایستاده و در حال خاموش کردن خود است... و میگفت محمد مرا آتش زده و ... شوهر او سرکوچه ایستاده بود... ما دقیقاً نمیدانیم چه کسی او را آتش زده یا خودسوزی کرده یا چه اتفاقی افتاده است...>
رقیبه- ص در تاریخ 13 مهر 1381 اعلام داشته: <شوهرم ... میگفت که طلاقم میدهد و هر روز مرا آزار و اذیت میکرد. روز پنجشنبه با یک دختر تلفنی صحبت میکرد، به او اعتراض کردم. سپس در منزل نفت ریخت و در را بست. ضمن این که من در داخل بودم تا به سمت در رفتم، دیدم در قفل است. سپس به پنجره هجوم آوردم، توری را پاره کرده و خود را بیرون انداختم. در صورتی که داخل اتاق تمام بدن و لباسهایم آتش گرفته بود، خود را به زمین میمالیدم ... برادر کوچک شوهرم آتش را خاموش کرد. از شوهرم به نام محمد-ب شاکی هستیم. تقاضای رسیدگی دارم. چون هر دو دستم سوخته نمیتوانم گواهی کنم.>
مـرکـز پـزشـکی قانونی استان آذربایجان شرقی طی شماره 13985/11/م/5 مورخ 16 مهر 1381 به کلانتری 11 تبریز اعلام داشته: ...< پرونده بالینی نامبرده در تاریخ 12 مهر 1381 به دنبال سوختگی با نفت بستری شده، طول درمان از زمان حدوث به علت وخامت حال نامبرده فعلاً به مدت 2 هفته با معاینه مجدد تعیین میگردد.>
در تاریخ 28 مهر 1381 محمد-ب فرزند لازم 28 ساله در پاسخ به پرسش <شما متهم هستید به آتشزدن عمدی رقیبه- ص در این مورد چه توضیحی دارید؟> گفته است: <بنده اتهام وارده را قبول دارم. روز چهارشنبه ... روز پنجشنبه تا ساعت 17 در منزل نشسته و تلویزیون نگاه کردیم. حوالی همان ساعت ... موبایلم زنگ زد و گوشی را برداشتم. عصمت- الف است، با او صحبت کردم... از روی ایوان منزل گالن نفت 10 یا 5 لیتری قرمز رنگی را برداشتم که قبلاً در داخلش نفت بود. آن را داخل اتاق بردم و در را با کلیدهای همسرم از پشت بستم. نفت را از پشت روی اسباب و اثاثیه منزل ریختم و مقداری هم روی موکت و فرش پاشیدم . گالن نفت قرمز رنگ را کنار کمد اتاق گذاشتم و خود نزدیک پنجره رفتم و از کناره پنجره کبریت را کشیدم و انداختم و منزل آتش گرفت. چون پنجره از قبل باز بود، از طریق پنجره خارج شدم. بلافاصله از روی جاده سوار یک پیکان سفید شدم و رفتم در گورستان پیاده شدم. 2 یا 3 دقیقه طول کشید تا به آنجا رسیدم.
دوباره به طرف منزل حرکت کردم. نزدیک منزل داییام را دیدم و با او راه افتادم. دیدم همه میدوند و حسن-ص و رضا-و، یک ماشین کرایه کردند و هر دو به من گفتند، همسرت خود را آتش زده و محرم هستی بیا کمک کن و من نیز رفتم... قصد کشتن او را نداشتم و فقط از روی عصبانیت منزل را آتش زدم... از کارم پشیمان هستم، اظهار ندامت میکنم و تقاضای عفو و بخشش دارم. من قصد آتش زدن او را نداشتم .. در آن لحظه چیزی به غیر از نفت به فکرم نرسید و با نفت منزل را آتش زدم و کلیدهای پشت در اتاق مربوط به همسرم بود و من هم با همان کلید قفل نمودم...>
حسب صورتجلسه ساعت 14 و 30 دقیقه مورخ 28 مهر 1381 اعلام شده، متهم به نام محمد-ب فرزند لازم به اتهام قتل و آتش زدن همسرش به نام رقیبه-ص در بازجویی اولیه و مقدماتی با ... جسمی و روحی کامل به صراحت به اتهام خود اقرار و اعتراف و اظهار داشت که <بنده.... از شدت ناراحتی در اتاق خوابیده. بنده نیز از فرصت استفاده کرده و با گالن 5 لیتری قرمز رنگ به طرف همسرم نفت پاشیده و در اتاق را از داخل قفل کرده و با زدن کبریت از پنجره بیرون پریده و با پیکان سفید رنگی ...>
محمد-ب در تاریخ 29 مهر 1381 اعلام داشته: <موبایل من زنگ خورد. درگیری لفظی بین ما به وجود آمد. به من توهین کرد. من هیچعکسالعملی نشان ندادم. حدود ساعت 5 و نیم بود که به قبرستان رفتم و برگشتم... من اظهارات ایشان را قبول ندارم و تنها با وی درگیری لفظی داشتم، چون مرا کتک زدند، از ترس اقرار کردم و به محض بازجویی از من کتککاری کردند.. اتهام را قبول ندارم.>
لازم-ب فرزند قرش (پدر محمد) در تاریخ 29 مهر 1381 اعلام داشته: <روز پنجشنبه حوالی ساعت 17 بود که در منزل نشسته بودم و جیغ و داد دختر عموی خودم گلدسته-ب را شنیدم. از منزل خارج شدم و در همان لحظه دیدم که از منزل محمد دود بلند میشود. به طرف منزل پسرم رفتم و دیدم آتش گرفته و در منزل از داخل قفل شده بود. در را هل دادم و باز کردم. صدای رقیبه را شنیدم و او گفت همه چیز را آتش خواهم کشید و نمیگذارم چیزی باقی بماند... و بعد از این رقیبه توری پنجره را پاره کرد و خود را از پنجره بیرون انداخت. بعد از بیرون آمدن او توسط اهالی و پسرانم منزل را خاموش کردند.سپس آتشنشانی آمد. نمیدانستم رقیبه در داخل منزل است. قبل از من تنها گلدسته- ب آتش را دیده بود و داد و فریاد میکشید که در منزل از طرف داخل قفل بود و کلیدها پشت در بودند.>
گلدسته-ب نیز در تاریخ 29 مهر 1381 اظهارداشته:<حدود ساعت 6 غروب بنده دیدم رقیبه-ص ظرف نفت را ... پر میکرد. احساس کردم که میخواهد داخل چراغ نفت بریزد. بعد از 10 دقیقه دیدم از ساختمان دود بلند شد. به سرعت سمت خانه آنها رفتم در خانهبسته بود و به سرعت عمویم (پدر محمد) را با داد و فریاد متوجه کردم ... در این هنگام آن مرحوم خود را به صورت لخت و عریان که بدنش سوخته بود، از توری پنجره بیرون انداخت و به سمت شیر آب دوید... محمد-ب قبل از موضوع آتشسوزی در منزل بود...>
مختار-ق، وکیل دادگستری خود را به وکالت از آقای محمد-ب معرفی کرد. غلامرضا- د نیز در تاریخ 26 آبان 1381 خود را به وکالت از غلام-ص و تازهگل-ف (اولیای دم متوفا) معرفی نمود.
شهریار- ن، وکیل دادگستری به منظور مطالبه پرونده ،خود را به وکالت از اولیای دم در تاریخ 20 فروردین 1382 معرفی کرده و طی لایحه ثبت شده به شماره ... مورخ 18 تیر 1382 به ضمیمه وکالتنامه جدید خود را به وکالت از غلام-ص و تازهگل-ف و حق ... تجدیدنظرخواهی و فرجامخواهی و ... معرفی کرده است.
در پاسخ نیابت قضایی یاد شده در تاریخ 14 آبان 1382 در پرونده کلاسه ... ارجاعی از ستوان سوم صمد-ب، مامور نیروی انتظامی تحقیق به عمل آمده و نامبرده اظهار داشته که بنده در کلانتری 11 خدمت نکردهو در خصوص صورتجلسه این پرونده هیچاطلاعی ندارم.
محمد-ب، مامور نیروی انتظامی در تاریخ 7 اسفند 1382 اعلام داشته: <بنده به عنوان مامور بازجو با راهنمایی بستگان مصدوم به بیمارستان سینا مراجعه کرده و مصدوم به هویت رقیبه- ص، با عقل سالم و کامل در بیمارستان بستری بوده است. عیناً اظهارات نامبرده در برگ بازجویی قید شده است. با توجه به این که دستهای وی سوخته بود.. درخصوص اینکه کسی نامبرده را تحریک کرده باشد، اطلاعی ندارم. در ضمن در هنگام بازجویی مسئول بخش بیمارستان و سایر کارکنان نیز حضور داشتند و غیر از این اطلاع دیگری ندارم.>
مـهـنـاز- ت، پـرسـتـار نـیز اظهارداشته: <امضای خود را در صورتجلسه تایید میکنم. در ضمن گفتههای ایشان را گوش داده و امضا کردهام و چیزی به جز این یادم نمیآید و خودش قادر به تکلم بوده و در حین بازجویی از عقل و هوشیاری کامل برخوردار بوده است.>
در تاریخ 9 اردیبهشت 1383 پرونده نیابتی اعاده شده است. دادگاه در تاریخ 7 مرداد 1383 در پرونده کلاسه...عمومی تشکیل جلسه داده و اعلام داشته: وکیل پرونده توسط شکات عزل شده است
رای دادگاه عمومی
... بالاخره پس از یک سلسله رسیدگی شعبه اول دادگاه عمومی بیلهسوار در پرونده کلاسه ... در تاریخ 30 اردیبهشت 1385 به شرح دادنامه شماره... مورخ 31 خرداد 1385 با اعلام ختم رسیدگی به شرح زیر درخصوص اتهام محمد-ب 28 ساله، دایر بر قتل عمدی رقیبه-ص از طریق آتش زدن وی بدین توضیح که اولیای دم مقتول (پدر و مادر مشارالیه) به شرح شکواییه و اوراق پرونده اظهار داشتهاند که مدت یک سال بوده، مقتول با متهم ازدواج کرده بود و از همان ابتدای زندگی با یکدیگر اختلاف داشتند. به نحوی که متهم قصد طلاق مقتول را داشته و در آن موقع با وساطت ریشسفیدان محل موضوع حل و فصل گردیده است. در روز واقعه متهم پس از ایراد ضرب و جرح مقتول، وی را آتش زده و در خانه را قفل کرده است. از این رو تقاضای قصاص متهم را نمودهاند.
دادگاه پس از انجام تحقیقات و بررسی دلایل و مدارک موجود در صحنه جرم، ملاحظه گزارشهای تهیه شده از صحنه جرم توسط مرجع انتظامی، استماع اظهارات همسایگان و اهالی محل به عنوان گواه و مطلع که بلافاصله پس از وقوع آتشسوزی در محل حاضر شدهاند و مقتول را با بدنی عریان و سوخته شده در حیاط خانه مشاهده کردهاند. ملاحظه صورتجلسات مورخ 11 مهر 1381 به شرح صورتجلسه مورخ 28 مهر 1381 به قتل همسرش و انکار بعدی اتهام در دادگاه با بیان این موضوع که اقرار وی در مرجع انتظامی ناشی از ترس و اجبار بوده است.
ملاحظه گزارش معاینه جسد پزشکی قانونی، بررسی سوابق اختلاف قبلی مقتول با متهم و با لحاظ سایر قراین و امارات موجود در پرونده، دلایل به دست آمده را کافی برای احراز مجرمیت و قناعت وجدانی ندانسته؛ اما با احراز لوث مورد از موارد قسامه تلقی و به شرح صورتجلسه مورخ 23 مهر 1384 قرار قسامه صادر کرده است.
بنابراین، با توجه به عجز مدعی از قسامه و مطالبه آن از مدعیعلیه و اقامه قسامه از سوی مدعیعلیه دادگاه با استناد به اصل 37 قانون اساسی و مواد 239، 244 تبصره ذیل آن، 247، تبصره 3 ماده 248 و 249 قانون مجازات اسلامی، حکم به برائت متهم از اتهام انتسابی و پرداخت دیه از بیت المال صادر و اعلام میدارد، رای صادر شده حضوری و ظرف 20 روز پس از ابلاغ قابل اعتراض در محاکم تجدیدنظر استان میباشد.>
حکم به برائت متهم محمد-ب 28 ساله از اتهام قتل عمدی رقیبه- ص از طریق آتش زدن وی و پرداخت دیه از بیتالمال صادر و اعلام نمود. (اوراق 194 و 195 پرونده)
سیر پرونده در دیوان عالی کشور
شعبه 42 دیوان عالی کشور در مقام رسیدگی تجدیدنظر نسبت به دادنامه شماره 351 مورخ 31 خرداد 1385 صادر شده از شعبه اول دادگاه عمومی بیلهسوار به شرح دادنامه شماره... مورخ 28 خرداد 1386 در پرونده کلاسه... به این شرح حسب محتویات پرونده محمد-ب فرزند لازم اهل و ساکن روستای زرگر به اتهام قتل عمدی همسر خود به نام رقیبه-ص از طریق آتش زدن وی با شکایت اولیای دم مقتول (پدر و مادر وی) تحت تعقیب دادگاه عمومی بیلهسوار قرار گرفته. شاکیان در شکایت خود عنوان کردهاند که متهم پس از ایراد ضرب و جرح فرزندمان وی را آتش زده و در خانه را قفل کرده، از این رو درخواست قصاص متهم را داریم.
دادگاه با توجه به گزارشهای تهیه شده از صحنه جرم از سوی نیروی انتظامی، استماع اظهارات همسایگان و اهالی محل به عنوان گواه و مطلع که بلافاصله پس از وقوع آتشسوزی در محل حاضر شدهاند و مقتول را به بدنی عریان و سوخته شده در حیاط خانه مشاهده کرده، اظهارات مقتول در بیمارستان فاطمی شهرستان اردبیل قبل از فوت در صفحه 37 پرونده مبنی بر اینکه شوهرش نفت در اتاق ریخته و همسرش را در اتاق را قفل کرده و سپس اتاق را آتش زده که مقتول نتوانسته در را باز کند، توری پنجره را باز کرده و خود را به بیرون اتاق انداخته و نیز اقرار متهم به قتل همسرش در مرجع انتظامی و انکار بعدی وی در دادگاه و این که اقرار اولیه به واسطه ترس و اجبار بوده و سوابق اختلاف قبلی مقتوله با متهم و با توجه به سایر قراین و امارات موجود در پرونده در نهایت دادگاه با عنایت به جمیع مطالب یادشده در جهت احراز مجرمیت متهم به قناعت وجدانی نرسیده و موضوع را از باب لوث دانسته و قرار قسامه صادر و چون شاکیان نتوانستهاند 50 نفر از بـسـتگان ذکور نسبی برای ادای سوگند حاضر کنند و مطالبه قسامه از مدعی علیه و اقامه قسامه از ناحیه مدعی علیه و نیز دادگاه مستنداً به اصل 37 قانون اساسی و مواد 239 و 244 تبصره ذیل آن 247، تبصره 3 مواد 248 و 249 قانون مجازات اسلامی حکم به برائت متهم از اتهام انتسابی و پرداخت دیه از بیتالمال صادر و اعلام نموده است.
با ابلاغ دادنامه به طرفین، پرونده مورد اعتراض شاکیان قرار گرفته که با تقدیم لایحه اعتراضیه درخواست تجدیدنظر در دادنامه را نمودهاند.
هیئت شعبه در تاریخ مذکور تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش نبیالله راجی، عضو ممیز و بررسی اوراق پرونده و نظریه کتبی محمد کاظمی، دادیار دیوانعالی کشور اجمالاً مبنی بر تقاضای اتخاذ تصمیم مقتضی و شایسته نسبت به دادنامه شماره 85/351 تجدیدنظر خواسته مشاوره نموده و چنین رای میدهد.
دادنامه شماره 351مورخ 31 خردادماه 1385 صادر شده مورخ 30 اردیبهشت 1385 از شعبه اول دادگاه عمومی بیله سوار در پرونده کلاسه... درخصوص اتهام قتل عمدی محمد- ب با وکالت بهمن- ب دایر بر صدور حکم برائت نامبرده از اتهام انتسابی و پرداخت دیه از بیتالمال با استناد به مقررات اصل 37 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و مواد 239 و 244 و تبصره ذیل آن و 247 و تبصره 3 مواد 248 و 249 قانون مجازات اسلامی با توجه به محتویات پروندهها و مقدمه رای مذکور مطابق قانون و دلایل موجود صادر نگردیده و صدور حکم برائت نامبرده و پرداخت دیه از بیتالمال مغایر محتویات پرونده و مواد استنادی مربوط میباشد و رقیبه- ص، کارمند شبکه بهداشت و درمان بیله سوار در تاریخ 13 مهر 1381 اظهار داشته: شوهرم ... میگفت که طلاق میدهم و هر روز مرا آزار و اذیت میکرد و روز پنج شنبه شوهرم با یک دختر در تلفن صحبت میکرد که من با صحبت وی اعتراض کردم، سپس در منزل نفت ریخته بعد در منزل را بسته، ضمن اینکه به منزل آتش زده. من در داخل منزل بودم و وقتی به در مراجعه کردم دیدم در قفل است. سپس به پنجره هجوم آوردم، پنجره را باز کرده و تور آن را پاره نمودم و خودم را بیرون انداختم. داخل اتاق که بودم تمام تنم و لباسهایم آتش گرفته بود، خودم را به زمین میمالیدم تا .... از شوهرم، محمد- ب شاکی هستم.
محمد- ب، مامور نیروی انتظامی نیز در تاریخ 7 اسفند 1382 اعلام داشته: بنده به عـنـوان مـامـور بـازجـویـی بـا راهـنمایی بستگان مصدوم به بیمارستان سینا مراجعه کردم که مصدوم به هویت رقیبه- ص بستری بود و از عقل سالم و کـامل برخوردار بود. عیناً اظهارات نامبرده در برگ بازجویی قید شده...
محمد- ب، شوهر مقتوله در تاریخ 7 مرداد 1383 اظهار داشته: اظهارات متوفا در نتیجه تحریکات خانواده، به ویژه برادرش صورت گرفته است. بنده کوچکترین نقشی در آتش زدن ایشان نداشتم... و علت خودسوزی ایشان هم فقط به دلیل این بود که به من مشکوک بود ... روز حادثه خانم ع .ا، دختر صاحب اتوبوس که من شاگرد آن بودم زنگ زد و به من گفت که پدرم میگوید ... همسرم متوجه شد و درگیری لفظی با من داشت ... ایشان خودش را آتش زده است...
و در لایحه تقدیمی اعلام داشته: در جریان تحقیقات مقدماتی ماموران آن یگان به دلایل نامعلوم اقدام به ایذا و شکنجه بنده نمودند و با ارتکاب اعمال غیر منصفانه و با اکراه و تهدید بنده را مجبور کردند که به ارتکاب قتلی که انجام ندادم آن هم به شرحی که آنها میخواستند، اعتراف نمایم...
بنابراین اعتراض، اعتراض آقای (غلام- ص) و خانم (تازهگل- ف) به شرح لایحه تجدیدنظر خواهی شماره 1/85/164 مورخ 21 مرداد 1385 نسبت به دادنامه یادشده وارد تشخیص و با استناد به مقررات بند (ب) ذیل ماده 265 از قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1378 و شق 4 ذیل بند (ب) ماده 265 قانون مرقوم ضمن نقض رای مورد اعتراض رسیدگی به موضوع را به شعبه همعرض دادگاه صادر کننده رای ارجاع مینماید (اوراق 209 الی 231) اعتراض تجدیدنظر خواهی آقای غلام (ص) و خانم (تازهگل- ف) را وارد دانسته و ضمن نقض رای مورد اعتراض رسیدگی به موضوع را به شعبه همعرض دادگاه صادر کننده رای ارجاع مینماید و شعبه اول دادگاه عمومی جعفر آباد در تاریخ 17 اردیبهشت 1387 در پرونده کلاسه... شماره بایگانی شعبه ... طی دادنامه شماره ...مورخ 18 اردبیهشت 1387 به شرح زیر:
درخصوص اتهام آقای (محمد- ب) با وکالت آقای (بهمن- ب) دایر بر قتل عمدی خانم (رقیبه- ص) از طریق آتش زدن وی بدین توضیح که اولیای دم مقتوله (پدر و مادر مشارالیه) به شرح شکواییه اوراق پرونده اظهار داشتند که مدت یک سال بود، مقتوله با متهم ازدواج کرده بود و از همان ابتدای زندگی با یکدیگر اختلاف داشتند به نحوی که متهم قصد طلاق مقتوله را داشته که در آن موقع با وساطت ریش سفیدان محل موضوع حل و فصل گردیده و در روز واقعه متهم پس از ایراد ضرب و جرح مقتوله، وی را آتش زده و در خانه را قفل نموده است،ازاینرو تقاضای قصاص متهم را نمودهاند.
دادگاه شعبه اول بیله سوار پس از انجام تحقیقات و بررسی دلایل و مدارک موجود در صحنه جرم ملاحظه گزارشهای تهیه شده از صحنه جرم توسط مرجع انتظامی استماع اظهارات همسایگان و اهالی محل به عنوان گواه و مطلعان که بلافاصله پس از وقوع آتش سوزی در محل حاضر شدهاند و مقتوله را با بدنی عریان و ســوخـتـه شـده در حـیـاط خـانـه مـشــاهـده نـمـودهانـد و ... دلایـل بـهدسـت آمـده را کـافی برای احراز مجرمیت و قناعت وجدانی ندانسته؛اما با احراز لوث مورد را از موارد قسامه تلقی و قرار قسامه صادر نمودهاند،در نهایت حکم به برائت متهم از اتهام انتسابی و پرداخت دیه از بیتالمال را صادر کرده است و پرونده پس از آن با تجدیدنظرخواهی تجدیدنظر خواهان: 1- آقای (غلام- ص) 2( -خانم تازه گل- ف) به شعبه چهل و دوم دیوان عالی کشور ارسال شده و شعبه مذکور اعتراض تجدیدنظرخواهانها را به شرح لایحه تجدیدنظرخواهی... مورخ 21 مرداد 1385 نسبت به دادنامه شماره ...مورخ 31 خرداد 1385 صادر شده از شعبه محترم اول دادگاه عمومی بیله سوار را با عنوان اینکه رای مذکور مطابق قانون و دلایل موجود صادر نگردیده و صدور حکم برائت نامبرده و پرداخت دیه از بیتالمال مغایر محتویات پرونده و مواد استنادی مربوطه میباشد، وارد تشخیص و به استناد مقررات بند (ب) ذیل ماده 265 از قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1378 و شق 4 ذیل بند (ب) ماده 265 قانون مرقوم ضمن نقض رای مورد اعتراض رسیدگی به موضوع را به شعبه همعرض دادگاه صادر کننده رای ارجاع فرموده است و پس از آن، این دادگاه در مقام دادگاه شعبه هم عرض شروع به رسیدگی نموده، دادگاه با توجه به مجموع اوراق و محتویات پرونده از جمله شکایت اولیای دم متوفا، تحقیقات مرجع انتظامی، صورتجلسه بازسازی صحنه، اقرار و اعتراف انتظامی متهم، ادعای مرحومه قبل از فوت در مرکز درمانی بیمارستان سینا مبنی بر دخالت زوج در به آتش کشیدن وی و سایر قراین و امارات موجود در پرونده مورد را از موارد لوث تشخیص، قرار قسامه صادر و به لحاظ عجز اولیای دم از اقامه قسامه و مطالبه قسامه از متهم و اجرای قرار قسامه به شرح صورتجلسه مورخ 11 اردیبهشت 1387 که متهم و بستگان نسبی ذکور وی در محضر دادگاه برای برائت (محمد- ب) اتیان سوگند نمودهاند، ازاینرو به استناد مواد 239، 244 و تبصره ذیل آن 248، 249، 250 همگی از قانون مجازات اسلامی حکم بر برائت متهم از اتهام انتسابی و پرداخت دیه از بیتالمال صادر و اعلام میدارد. رای صادر شده حضوری و ظرف مهلت 20 روز از تاریخ ابلاغ قابل اعتراض در دیوان عالی کشور میباشد. حکم بر برائت متهم آقای (محمد- ب) از اتهام انتسابی قتل عمدی خانم (رقیبه- ص) از طریق آتش زدن وی و پرداخت دیه از بیتالمال صادر و اعلام نمود. (برگ 345 پرونده)
ایــــــن رای در تــــــاریـــــخ 31 اردیبهشت 1387 به آقای (شهریار - ن)، وکیل سابق اولیای دم و در تاریخ 14 مرداد 1387 به اولیای دم متوفات ابلاغ شده و اولیای دم نامبرده به شرح لایحه ثبت شده به شماره 1385 مورخ 31 مرداد 1387 در 2 صفحه به شرح زیر:
احتراماً عطف به دادنامه شماره ...مورخ 18 اردیبهشت 1387 صادر شده در پرونده کلاسه... شعبه اول دادگاه عمومی جعفرآباد موضوع شکایت اینجانبان (غلام- ص) و خانم( ف) اولیای دم مقتوله (رقیبه- ص) علیه آقای (محمد- ب) دایر بر قتل عمدی که منتهی به صدور بر حکم اصراری برائت متهم گردیده است در فرجه قانونی به دادنامه صادر شده معترض بوده و تقاضای رسیدگی تـجـدیدنظرخواهی مینماییم، مراتب ذیل به عنوان لایحه تقدیم میگردد.
مرحومه (رقیبه- ص) حدود یک سال بود که به عقد دایم آقای (محمد- ب) درآمده بود. از همان بدو تشکیل زندگی مشترک مشارالیه وی را مورد آزار و اذیت قرار میداد، بهنحوی که عرصه زندگی را برایش تیره و تار نموده بود تا اینکه آقای (ب) نقشه شوم خود را کشیده و دخترمان را به قتل رسانید.
وی با بیرحمی تمام خانه را آتش زده و با قفل کردن در موجب آتش سوزی مرحومه گردید که پس از آتش سوزی مرحومه به بیمارستان منتقل شد و در آنجا چگونگی آتشسوزی خود را توسط شوهرش شرح داد. در تحقیقاتی که در آن زمان توسط مرجع انتظامی صورت گرفته و فیلمبرداری شده است، آقای (ب) بر آتش زدن همسرش اقرار و اعتراف کرده است؛ ولی متاسفانه در هیچ یک از مراحل رسیدگی به بازجویی اولیه اعتنایی نشده و بدین نحو متهم سنگدل از مجازات عمل خود رهایی یافته است.
آقای (محمد- ب) با طرح و نقشه قبلی هنگامی که مرحومه رقیبه به اتاق رفته، پس از پاشیدن نفت خانه را آتش زده بود و حتی در بازرسی اولیه ظرف نفت که توسط ایشان مورد استفاده قرار گرفته و بهصورت نیم سوخته مانده بود، کشف گردید و توسط قاتل بهصراحت چگونگی آتش سوزی شرح داده شده است.
وی با نامردی تمام دخترمان را آتش زده و موجب مرگ ایشان شده و در نهایت نیز به راحتی از دست قانون رهایی یافته است و حکم برائت او واقعاً با عدل الهی سازگار نیست و سزای کسی که موجب قتل دیگری شده همان قصاص است؛ ولی اینجانبان که پیرمرد و پیرزن هستیم حال ملاحظه مینماییم که قاتل دخترمان چگونه براحتی از دست قانون رهایی یافته است و از درون خود آتش گرفته و میسوزیم. آیا میدانید پدر و مادری که دخترش در نتیجه جنون شوهرش در آتش سوخته چه احساسی دارد؟ واقعاً از زمانی که این قتل صورت گرفته و دخترمان از دستمان رفته است روزگارمان سیاه شده و چون قاتل را نیز آزاد میبینیم نمک به زخممان پاشیده میشود.
قضات دیوان عالی کشور چنانکه به محتویات پرونده عنایت دارید، آقای (محمد- ب) در ابتدا نسبت به قتل مرحومه رقیبه از طریق آتش زدن اقرار نموده و در این خصوص تمامی اظهارات ایشان توسط دوربین فیلمبرداری و ضبط شده است و مقتوله نیز قبل از فوت در بیمارستان چگونگی آتش زدن خودش را توسط شوهرش شرح داده است. حال با این همه دلایل به جهت اینکه اینجانبان 50 نفر اقربای نزدیک در قریه زرگر نداشتهایم نتوانستیم 50 نفر را جهت قسامه در دادگاه حاضر نماییم و قاتل که دارای اقربای نسبی زیادی در روستای زرگر میباشد، به راحتی توانست 10 نفر را جهت انجام قسامه به دادگاه معرفی نماید، بدین نحو از مجازات رهایی یافت.
با اینکه اینجانبان میتوانستیم 10 نفر از بستگان نزدیک خود را حاضر نموده و اجرای قسامه نمایند و بقیه قسم را خودمان انجام دهیم؛ ولی دادگاه این را قبول ننموده و قسامه را در اختیار مدعی علیه قرار داد. ایشان با معرفی 10 نفر اجرای قسامه نموده و بقیه قسامه را خودش انجام داد.
بنابراین نظر به اینکه حکم معترض عنه موجب تضییع خون آن مرحومه گردیده و قاتل را از مجازات رها کرده است،بنابراین اینجانبان مراتب تجدیدنظرخواهی خودمان را اعلام داشته و از قضات دیوان عالی کشور عاجزانه استدعا داریم دادنامه معترض عنه را نقض فرموده و تصمیم شایستهای در راستای محکومیت آقای (ب) اتخاذ فرمایند. (اوراق شماره... پرونده) تقاضای نقض دادنامه معترض عنه و اتخاذ تصمیم شایستهای در راستای محکومیت آقای بیابانی نمودهاند.
گزارش شعبه 42دیوان عالی کشور
پرونده در تاریخ 9 مهر 1387 جهت رسیدگی به این شعبه ارجاع گردیده و به شرح مذکور گزارش لازم تهیه شد.
هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای عزتالله توکلی، عضو ممیز و بررسی اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای علی اصغر کرمینیا، دادیار دیوانعالی کشور اجمالاً مبنی بر تقاضای اتخاذ تصمیم مقتضی و شایسته مشاوره نموده چنین اتخاذ تصمیم مینماید.با توجه به دادنامه شماره ... مورخ 31 خرداد 1385 تاریخ صدور 30 اردیبهشت 1385 صادر شده از شعبه اول دادگاه عمومی بیله سوار در پرونده کلاسه ... دایر بر صدور حکم برائت آقای محمد- ب، درخصوص اتهام قتل عمدی خانم رقیبه ص از طریق آتش زدن وی و پرداخت دیه از بیتالمال و دادنامه شماره... مورخ28 خرداد 1386 صادر شده از شعبه 42 دیوان عالی کشور در مقام رسیدگی تجدیدنظر نسبت به دادنامه یادشده در پرونده کلاسه... دایر بر نقض رای مورد اعتراض و ارجاع پرونده به شعبه همعرض دادگاه صادر کننده رای منقوض جهت رسیدگی و با توجه به دادنامه شماره ... مورخ 18 اردیبهشت 1387 شماره بایگانی شعبه 860102 در پرونده کلاسه ... صادر شده از شعبه اول دادگاه عمومی جعفر آباد دایر بر صدور حکم بر برائت متهم آقایمحمد- ب، از اتهام قتل عمدی مرحومه خانم رقیبه ص از طریق آتش زدن وی و پرداخت دیه از بیتالمال و با توجه به مقررات بند (ج) ذیل ماده 266 از قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب کتاب دوم در امور کیفر مصوب 1378 و اصراری بودن دادنامه اخیرالذکر و با توجه به اینکه استدلال دادگاه صادر کننده رای اصراری قابل پذیرش در این شعبه نمیباشد، پرونده را جهت طرح در هیئت عمومی شعب کیفری دیوان عالی کشور به دفتر هیئت مذکور ارسال میدارد.
(شعبه 42 دیوان عالی کشور رئیس، عزتالله توکلی. مستشار، نبیالله راجی)
علیرضا طلابی
دیدگاه خودتان را ارسال کنید